کتاب ارتداد نوشته وحید یامین پور روایت یک عاشقانه سیاسی است . نویسنده به سراغ سیاست رفته و تلاش کرده یک رمان عاشقانه سیاسی را برای مخاطب به نگارش درآورد . ارتداد در سه بخش حیرت ، ارتداد و رجعت در 245 صفحه توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده است .
در «ارتداد»، داستان از اوج شروع می شود و خواننده از شنیدن خبری شوکه می شود، او ما را به 22 بهمن 57 برده اما نه آن 22 بهمنی که انقلاب پیروز شد! بلکه یک 22 بهمن سیاه و خون آلود ... 22 بهمنی که رنگ و بویی از پیروزی ندارد ... سیاه تر از 17 شهریور.
حالا شنیدن قصه هم جذاب است و هم غیر قابل تصور، در جای جای کتاب خودت را در خیابان های تهران تصور میکنی؛ در شرایطی که هنوز ده روز از جشن عمومی ورود امام به میهن نگذشته، عزادار شده است. مردم تمام امید خود را نابود شده می بینند و شیرینی پیروزی در کام آنها تلخ شده است.
راوی قصه، مرد عاشقی است که عاشقانه های زندگی اش در دل این تاریخ معکوس رقم می خورد و حالا در جایی از تاریخ ایستاده که هیچگاه رخ نداده اما به ما نهیب می زند که ممکن بود امروز در جایی شبیه آنجا که او قرار گرفته، ایستاده بودیم.
بخشی از متن کتاب :
تو اگر بودی، مرا وادار میکردی برای شادی در لحظهای که سالها انتظارش را کشیدهایم، فکری کنم. اگر تو بودی، آرزو را روی شانههایم مینشاندی و دستم را میگرفتی تا قبل از همه، جلوتر از همه، شادتر از همه، در خیابانها راه بیفتیم و شعار بدهیم. تو شعارهای جدید میساختی و از من میخواستی تا آنها را بلند فریاد بزنم. تو دستهای آرزو را بلند میکردی و به او یاد میدادی که شعارها را تکرار کند. بعد، حسابی که خسته میشدیم، میرفتیم کنار خیابان مینشستیم و مردم را تماشا میکردیم که پا بر زمین میکوبند و لابهلای شعارهای محکم و طوفانیشان، گاهی شعارهای خندهدار هم سرمیدهند.
در بخشی از این رمان آمده: «بلا را ما انتخاب نمی کنیم. بلا غالباً خودش سرزده می آید و ماهیچه های کرخت و خواب آلود تاریخ را به تحرک وا می دارد. بلا می آید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظه ای که همگان در شهری پرپیچ و خم و خاموش گم و گور شده اند و بی مقصد به دیوارهای بلند روزمرگی می خورند، فتنه ای جرقه می زند و «وقت» و هنگامه ای تجلی می کند تا چشم ها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند. فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیر و رو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایت شده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار ـ پس تاریخ خیلی هم تنبل نیست. پدیده ها سریع تر از تصور ما رخ می دهند...»
از مارک توین، نویسنده آمریکایی بارها نقل شده که گفته ترک سیگار برایش آسان بوده چرا که او ۱۰۰ بار این کار را انجام داده است. این نویسنده اما به علت سرطان ریه درگذشت. ما موجودیت به موادی مثل نیکوتین، الکل و دیگر مخدرات و آسیبهای ناشی از آن را در جامعه میپذیریم. اما وقتی حرف از اعتیاد به روابط جنسی در میان میآید، برخی کارشناسان آن را به عنوان یک پدیده واقعی نمیپذیرند.
ما موجودیت به موادی مثل نیکوتین، الکل و دیگر مخدرات و آسیبهای ناشی از آن را در جامعه میپذیریم. اما وقتی حرف از اعتیاد به روابط جنسی در میان میآید، برخی کارشناسان آن را به عنوان یک پدیده واقعی نمیپذیرند.
اعتیاد به روابط جنسی در حال حاضر به عنوان یک بیماری با تشخیص بالینی شناخته نمیشود. به این معنا که تاکنون آمار رسمی از تعداد افرادی که برای دریافت کمک و درمان در این مورد به خدمات ملی بهداشت بریتانیا مراجعه کرده باشند، وجود ندارد.
وبسایتی در بریتانیا که به افرادی با مشکل اعتیاد به روابط جنسی و پورن مشورت میدهد، از سال ۲۰۱۳ به این طرف، از ۲۱ هزار نفر در بریتانیا که از این سایت درخواست کمک کردهاند، نظرسنجی کرده است.
از افرادی که به این سایت مراجعه کردهاند، ۹۱ درصد مرد بودند و فقط ۱۰ درصد آنها به خاطر این مشکل به پزشک مراجعه کرده بودند.
اعتیاد به روابط جنسی قرار بود در نسخه جدید کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( DSM) که یک راهنمای مهم تشخیصی در بریتانیا و آمریکا است، گنجانده شود اما به دلیل فقدان شواهد کافی، از آن صرف نظر شد.
اما اکنون پیشنهاد شده که اختلال "رفتار جنسی اجباری" در راهنمای "طبقهبندی بینالمللی بیماریها" ( ICD) گنجانده شود. این کتاب راهنما را سازمان جهانی بهداشت تهیه میکند.
قمار که قبلا مشمول دستهبندی "رفتارهای اجباری" شده بود، در سال ۲۰۱۳ پس از به دست آمدن شواهد جدید یکجا با "اختلال غذا خوردن" به طور رسمی به عنوان "اعتیاد" شناخته شد.
پژوهشگران دریافتند که بافت فعالیت مغز افراد "معتاد" به تماشای پورن مشابه فعالیت مغزی افراد معتاد به مواد مخدر در زمانی است که مواد مورد نظر شان به آنها نشان داده شود.
نتیجه پژوهشی که در سال ٢٠١٤ منتشر شده نشان میدهد که فعالیت مغز افراد "معتاد" به تماشای پورن مشابه فعالیت مغزی افراد معتاد به مواد مخدر است، در زمانی است که ماده مورد نظرشان به آنها نشان داده شود.
در آن زمان، دکتر ولریا وون، پژوهشگر ارشد این تحقیق در دانشگاه کمبریج به بیبیسی گفت: "این نخستین مطالعهای است که به افرادی با چنین اختلالی پرداخته و فعالیت مغزی آنها را بررسی کرده، اما فکر نمیکنم که در این مرحله به حد کافی در این باره بدانیم و بتوانیم صریحا بگوییم که این اعتیاد است."
باور داشتن و نداشتن به این که کسی میتواند معتاد به روابط جنسی شود به طور گستردهای بستگی به تعریف ما از اعتیاد دارد و اعتیاد، تعریفی که رسما پذیرفته شده باشد، ندارد.
اعتیاد، وابستگی فیزیولوژیک به چیزی است که ترک آن باعث آسیب جسمانی شود. بنابراین به گفته فریدریک توئتس، استادیار افتخاری دانشگاه آزاد بریتانیا، روابط جنسی "نمیتواند اعتیاد باشد".
اما به باور او تعریفی گستردهتر از اعتیاد میتواند مفیدتر باشد.
پاداش دکتر توئتس میگوید دو ویژگی کلیدی برای تشخیص اعتیاد وجود دارد: تلاش برای رسیدن به لذت یا پاداش و اختلاف رفتار. بسیاری از کارشناسان معتقدند که طلب پاداش، اعتیاد را از "رفتار وسواسی اجباری" متمایز میکند، اما شباهتهای فراوانی میان این دو وجود دارد.
به گفته او افراد معتاد در پی لذتی کوتاهمدت هستند ولو این که زیان درازمدت داشته باشد.اما هیچ لذتی از کارهایی که مبتلایان به اختلال رفتار وسواسی جبری میکنند حاصل نمیشود.
اما، وقتی ما همه در پی لذت هستیم، چه چیزی طلب پاداش ما را از جستجوی لذت افراد معتاد، متمایز میکند؟
از نظر هریت گرود، دکتر روانشناس، رفتاری اعتیاد تلقی میشود که به حدی برسد که به فرد و اطرافیان او آسیب برساند.
به گفته او اعتیاد به غذا و قمار به عنوان بیماریهای قابل تشخیص شناخته شدهاند، اما اعتیاد به سکس از جمله آنها نیست چون آگاهی عمومی به مدت کافی درباره آن وجود نداشته است.
دکتر گرود میگوید این به آن معناست که افراد بیشتری برای درخواست کمک بالینی و درمان اعتیاد به غذا و قمار به مراکز درمانی مراجعه کردهاند و این شواهد بیشتری را به خاطر وجود این بیماریها فراهم کرد.
دکتر ابگیل سن، روانشناس بالینی معتقد است که رفتارهای جنسی میتوانند اعتیادآور باشد اما به باور او اگر روابط جنسی راهی برای مقابله با افسردگی، اضطراب یا ضربه روحی باشد، در این صورت این روابط مشکل ثانوی به حساب میآید.
به باور او به رسمیت شناختن "اعتیاد به سکس" و گذاشتن نام "اعتیاد" لزوما کمککننده نیست، بخصوص برای افرادی که از روابط جنسی برای مقابله با مسائل دیگر استفاده میکنند.
افسانه اعتیاد جنسی؟ بسیاری اعتیاد جنسی را به عنوان یک بیماری واقعی قبول ندارند.
دیوید لی، درمانگر جنسی میگوید رفتارهایی که معمولا به عنوان اعتیاد جنسی از آن یاد میشود، در واقع علائم درماننشده اختلال خلقی و اضطراب است که شواهد کافی برای درمان آن وجود ندارد:
:"معادل خواندن رابطه جنسی و خودارضایی با الکل و موادمخدر مضحک است. افرادی که به الکل اعتیاد دارند، ممکن است در صورت ترک آن بمیرند."
"اعتیاد جنسی بیشتر بستگی دارد به برداشتهایی که از ارزشهای اخلاقی درباره رابطه سالم وجود دارد؛ یعنی اگر بیشتر رابطه جنسی داشته باشی یا رابطه متفاوت از برداشت درمانگر داشته باشی، معتاد جنسی هستی."
دلایل بیمیلی جنسی چیست؟ تماشای پورن در سن کم احتمال دیدگاه جنسیتزده را در مردان 'افزایش' میدهد.
رابطه جنسی غیرعادی، خوب؟ بد؟ زشت؟ در مقالهای تحقیقی که برای گنجاندن رفتار جنسی اجباری در نسخه آینده "طبقهبندی بینالمللی بیماریها" تهیه شده، گروهی از پژوهشگران از جمله دکتر وون علاقه داشتند از همین کار بگذرند.
آنها میگویند، این تشخیص نباید برای توصیف "علاقه و رفتار جنسی زیاد" استفاده شود و نباید بر اساس " قضاوت اخلاقی یا مردود شمردن تکانههای جنسی" باشد.
اما کسانی که میخواهند این عارضه به رسمیت شناخته شود و اسمی روی آن گذاشته شود، میخواهند مطمئن شوند افرادی که از آن رنج میبرند، بتوانند کمک دریافت کنند؛ چه این رفتار اعتیادآمیز خود مشکل اصلی باشد چه علائمی از مشکل دیگری باشد.
در ابتدای مطلب توصیه میکنم که حتما مستند زیر را دانلود فرمایید:
این روزها که وقتم بیشتر آزاد شده ، وقت کردم و مجموعه مستند های میراث آلبرتا 1 و 2 و 3 را دیدم و گفتم کمی راجبه این مستند بنویسم.
مستند میراث آلبرتا 1
موضوع اصلی مستند میراث آلبرتا ، درباره مهاجرات نخبگان و دانشگاهیان ایرانی به خارج از کشور می باشد که به بررسی زندگی دانشجویان ایرانی خارج از کشور میپردازد.
این مستند سعی کرده که نگاهی بی طرفانه داشته باشد و در خیلی از صحنه ها از موفیقت دانشجویان ایرانی در خارج از کشور اشاره میکند و به امکاناتی که کشورهای اروپایی به نخبگان ایرانی برای زندگی میدهند
البته قطعا تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی که مهاجرت میکنند ، نخبه به حساب نمی آیند و برخی از آنها نیز شکست های زیادی میخورند که در روحیه آنها تاثیر منفی میگذارد و سرخورده میشوند.
نقد مستند میراث آلبرتا
نقد مستند میراث آلبرتا 3
مستند میراث آلبرتا 1 (یک) زندگی برخی از دانشجویان نخبه دانشگاه های معتبری همچون صنعتی شریف را به نمایش می گذارد که در فکر مهاجرت به خارج از کشور هستند , هر سال تعداد زیادی از دانشجویان رشته های مهندسی در پی یافتن بهشت خیالی خود راهی آمریکا و کشور های اروپایی می شوند ؛ اما غافل از اینکه اکثر آنها با واقعیت هایی دیگر در این کشورها روبرو می شوند ....
میراث آلبرتا 2
مستند میراث آلبرتا 2 روایت اروپایی این مستند می باشد که در کشور های اروپایی به دنبال نخبه های ایرانی می گردد و از شرایط زندگی آنها حرف های جالبی برای زدن دارد.
این مستند به چند سوال کلیدی جواب می دهد. چرا بیشتر دانشجویان دیگر به ایران بازنمیگردند؟چرا بازگشت به کشور سخت است؟ چه چیزهایی در ایران مانع از بازگشت آنهاست؟ آنجا چه چیزهایی هست که بازگشت را دشوار میکند؟! در جستوجوی یافتن پاسخی برای این پرسشها، سازندگان مستند میراث آلبرتا به اروپا سفر کردند تا روایتی نزدیک و معتبر از زندگی دانشجویان ایرانی در غرب ارائه دهند. گروه مستندساز کوشیدهاند تا با این نخبگان در موقعیتهای مختلف همراه و همکلام شده و همین سوالات را از آنها بپرسد…
میراث آلبرتا 2
میراث آلبرتا ۳، در ادامه ی مستند های میراث آلبرتا ۱ و ۲، روایت اروپایی مستندیست دربارهی مهاجرت نخبگان، هر سال پس از اتمام دورهی کارشناسی، تعداد زیادی از دانشجویان نخبهی ایرانی، به امریکا و اروپا سفر کرده و تحصیل خود را در دانشگاههای برتر آنجا ادامه میدهند. بنای اغلب این نخبگان آن است که پس از پایان تحصیلات روزی به ایران بازگردند، عدهی کمی اما هستند که چنین تصمیمی را عملی میکنند. معنای این عدم بازگشت، افزوده شدن چند دانشجوی دیگر به جمع نخبگانیست که مهاجرت کردهاند. در ادامه ما با سبک زندگی این افراد و آینده ای که در انتظار آنها است روبرو می شویم.
نقد میراث آلبرتا
میراث آلبرتا
نقد مستند میراث آلبرتا 2
نقد مستند میراث آلبرتا 1
نقد مستند میراث آلبرتا 3
برای دانلود رایگان مستند میراث آلبرتا 1 بر روی لینک زیر کلیک فرمایید:
با ارجاع به آثاری مثل جنگیر و اربابآرزوها و سایر آثار سینمایی مثل تایتانها که تجمع اجنه را در شرق تصویر میکند، طبیعی است که این خط القایی از طریق سینما وارد فرهنگ آمریکا میشود.
در هالیوود یک جریان پیوسته ایدئولوژیک همواره در آثار سینمای بدنه هالیوود به مخاطبان و علاقهمندان ژانر وحشت همواره میخواهد این اندیشه را القا کند که اهریمن همواره از شرق طلوع میکند. این تلقی در فیلم «جنگیر» وضوح شگفتآوری دارد. پس از تیتراژ آغازین فیلم با آفتاب ظهر عراق آغاز میشود و صدای بلند اذان صحنه افتتاحیه فیلم را در برمیگیرد و این لحظات در فیلم جنگیر بسیار قابل تامل است.
اما در بخش ابتدایی فیلم جن گیر پدر مارین (مکس فون سیدو) در مقابل مجسمه جن پازوزو (Pazuzu) در سرزمین نینوای عراق قرار میگیرد تا به نوعی با جنی اهریمنی در قالب مجسمهاش مواجه شود و صدای پارس مکرر سگهای حین این رخداد تکرار میشود.
این صحنه به مخاطب القا میکند اهریمنی باستانی و قدیمی طلوع خواهد کرد و مواجهه انسانی با این جن شرقی بسیار دشوار است. در ادامه فیلم مشخص میشود جن پازوزو که ریگن، دختربچه آمریکایی را تسخیر کرده، همان اهریمنی است که از شرق برخاسته است. در خصوص منطقهای که شیطان از آن میخیزد باید اشاره کنیم که در جغرافیای قدیم در منطقه بابل قرار داشته است، بابلی که در گذشته بخشی از امپراطوری ایران وسیع ایران بوده است.
شر اجنه ایرانی دوباره گریبان آمریکا را گرفت؟
اما اصرار به طلوع اجنه اهریمنی از منطقه شرق و محدود ایران پارسی تنها در فیلم جن گیر تکرار نشده است. این مضمون در سال ۲۰۱۴ فیلم «از شر شیطان نجاتمان ده» (Deliver Us From Evil) تکرار شد.
در روایت این فیلم سه سرباز آمریکایی در عراق، بازهم در منطقه قدیم بابل توسط اجنه تسخیر میشوند و به خاک آمریکا بازمیگردند و به یاران شیطان تبدیل میشوند و دست به اعمال شیطانی بسیاری میزنند. در متن اثر به مخاطبان این خط القایی وجود دارد که بخشی از سرزمینی که متعلق به امپراطوری ایران است در محدوده بابل، سرزمین طلوع اجنه و خیزش بزرگ شیاطین است. در حقیقت این سکانس زندگی ایرانیان باستان را تنیده با اجنه معرفی کند.
تعلیق اصلی فیلم به نوعی وقایع به نوشتههای شیطانی تسخیر شده توسط اجنه مرتبط میشود کند، تیم مسخّر شده توسط شیطان همه جا نوشته ها را برای تسخیر افراد پخش و پس از انجام مأموریت محو می کنند، جالب اینجاست که افراد مستعد دین باور جذب این نوشتهها میشوند، اما پلیسی که خداناباور است از این الواح شیطانی تأثیری نمی گیرد.
نکته جالبتر این است که در نوشتارهایی که در فیلم میبینیم تسخیرشدگان با نوشتارهای پارسی سانسکریت، سایرین را تسخیر میکنند. هدف القایی فیلم این است که پارسیان(ایرانیان) باستان اجنه و نیروهای اهریمنی را از کشور خودشان به سایر کشورهای اجنه میفرستند تا زمینه اعمال شیطانی را فراهم کنند.
نخستین جن زرتشتی که از ایران به آمریکا رفت
اما این نگرش اهریمنی به شرق و ایران باستان در فیلم «ارباب آرزوها» نیز دنبال میشود. در فیلم ارباب آرزوهای پادشاه ایران در سال ۱۱۲۷ قبل از میلاد، جنی احضار میکند تا سه آرزویش را بر آورده کند اما جادوگر دربار پادشاه متوجه حیله جن میشود. جن شیطانی قرارست سه آرزوی صاحب خود را برآورده کند، تا به او اجازه داده شود سه برادر خود را در کالبد انسانی ظاهر کند.
وقتی پادشاه ایرانی متوجه این حقه از سوی جن احضار شده میشود او را در یک الماس (یاقوت) زندانی میکند تا اینکه در سال ۱۹۹۷ با انتقال یک سری اشیا باستانی از ایران، الماس پنهان شده در مجسمه اهورا مزدا به امریکا میرود و ...
مجسمه اهورا مزدا به یک موزه آمریکایی مشهور میرود و طی درگیری نگهبانان با سارقان مجسمه میشکند و الماس سرخ از آن خارج میشود. الکساندرا دختری از گروه دزدان الماس را لمس میکند و جن از آن خارج میشود و شروع به کشتار میکند.
در واقع همان تم نسبت دادن شر مطلق جنی به سرزمین ایران دوباره در این فیلم تکرار میشود تا نمایشی سینمایی این خط القایی را به مخاطبان دنبالکند که ایران منشا موجودات جنی است و فیلم بر این موضوع تمرکز دارد که الکساندرا از این جن جادویی ایرانی نجات پیدا کند. نیروهای امنیتی و جامعه علمی آمریکایی نمیتوانند در مقابل این جن واکنشی نشان دهند.
در قسمت سوم فیلم قهرمان فیلم با یاری جستن از میکائیل فرشته الهی که در بدن گرگ جانسون حلول میکند به مبارزه با جن میرود که میکائیل خطاب به دایانا میگوید او توانایی کشتن جن را ندارد و تنها کسی او را بیدار کرده یعنی دایانا می تواند او را بکشد که در انتها با برگزیده شدن دایانا به عنوان منجی جدید موفق به کشتن جن میشود.
البته در قسمت چهارم جن عاشق دخترک مو بلوند فیلم میشود و قصد دارد با او ازدواج کندودختر امریکایی متوجه ذات وحشتناک جن ایرانی میشود و با کمک نامزدش او را نابود میکند.
برای مقابله با ایران، آمریکاییها از اجنه کمک میگیرند؟
با ارجاع به آثاری مثل جنگیر و مجموعه اربابآرزوها و شمار فراوانی از سایر آثار سینمایی مثل تایتانها که تجمع اجنه را در شرق تصویر میکند طبیعی است که این خط القایی از طریق سینما وارد فرهنگ آمریکایی میشود و نسلهایی که با این در فرهنگ عامه آمریکایی خو گرفتهاند، در سمتهای مهم سیاسی و امنیتی برای مواجههای سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی با ایران و کشورهای شرقی اقدام به استفاده از اجنه و نیروهای فراطبیعی کنند. این نگرش ایدئولوژیک در عامهترین و سرگرمکنندهترین آثار سینمای هالیوود بروز و ظهور پیدا میکند. در سال ۲۰۱۶ در یکی از ایدئولوژیکترین آثار ابرقهرمانانه هالیوود با عنوان جوخه انتحار این مسئله به وضوح به نمایش گذاشته شد.
در این فیلم شخصیتی به نام دکترمون وجود دارد که با یک جن در ارتباط است و هر وقت که اراده کند میتواند به وسیله جن تسخیر شود و اقدام به اعمال جاسوسی کند. در سکانسی از جوخه انتحار در جمع فرماندهان عالی رتبه ارتش آمریکا از او میخواهند که اسنادی را از وزارت دفاع ایران سرقت کند و این دکتر مون افسونگر را احضار میکند تا اقدام به کار کند.
در تحلیل چنین نمایشی و تعمیم آن به واقعیت، برای مردمی که از فرهنگ عامه آمریکایی در سینما بهرهمیبرند این مسئله را به عنوان استراتژی در مواجه با شرق میپذیرند که مشرق زمین مامن اجنههای و نیروهای اهریمنی است و با استفاده چنین ابزاری باید مقابله کرد، آنهم در فیلمی بیشمار ابرقهرمان حضور دارند.
ارتباط جنسی با همسر مشکوک یا مبتلا به بیماری در این موقعیت زمانی جایز نیست.
حتی توصیه میشود در صورت وجود علائمی مانند تب، سرفه و تنگی نفس در همسر خود از ارتباط جنسی خودداری کنید.
امکان انتقال ویروس در ترشحات بدن مانند خلط گلو، عرق، خون، استفراغ، ادرار و مدفوع نه تنها در بیماری کرونا بلکه در تمام بیماریها وجود دارد و در سرویسهای بهداشتی به شستشوی دقیق سرویس و دست و صورت خود توجه کنید.
عضو کمیته کشوری کرونا بیان کرد: با وجود اینکه هنوز تحقیقات علمی کامل در خصوص ویروس کرونای جدید صورت نگرفته است و سرعت انتشار و انتقال ویروس در تماس با سطوح مختلف وجود دارد، به همین منظور تا حد امکان از تماس با هر سطح و ماده مشکوک خودداری کنید و اصول بهداشتی و ضدعفونی را به طور مرتب انجام دهید.
همچنین نیویورک تایمز در این رابطه نوشته است؛ «براساس گزارشات سازمان جهانی بهداشت اگرچه کروناویروسهای قبلی تاکنون از طریق رابطه جنسی منتقل نشدهاند اما برای اظهار نظر در رابطه با این ویروس جدید هنوز بسیار زود است.»
شماری از سلبریتیهای مشهور جهان از جمله در حوزه فرهنگ و هنر و دنیای دیجیتال ضمن مشارکت مالی در مبارزه جهانی با کرونا در پیام های جداگانه از مردم خواسته اند تا به هر شیوه ممکن، سهم خود را در مبارزه با همه گیری کرونا ادا کنند.
در این میان هنرمندان ما البته برخی از فعالیتهای پزشکان، پرستاران و مسئولین بهداشتی و درمانی کشور تشکر کردند و قدردان زحمات آنان شدند، اما هجم این پستها در مقابل پستهای بیربط و روزمره و یا انتقادی نسبت به وضعیت کشور قابل قیاس نیست.
این خلوص و عدم طلبکاری هنرمندانی که برای حل مشکل مردم خود و جهان اینچنین بیادعا حاضرند مبلغ سنگینی را پرداخت کنند کنار هنرمندانی که از مبالغ هنگفت برای واریز به حساب فرزندشان در آن سوی دنیا حرف میزنند مایه شرمساری است.
بهنظر میرسد که جا دارد برخی از هنرمندان فعال در فضای مجازی ما نیز نگاهی داشته باشند به فعالیت هنرمندانی که با نگاه انسانی و زیبا به خود و جهان پیرامون، انسانیت و شرافت را تبلیغ میکنند. بهنظر میرسد که برخی از هنرمندان باید از آنان الگوی مطلوبی برای فعالیتهای خود در فضای مجازی بگیرند.
امیددادن به مردم و نشر آموزشهای لازم و صحیح، حداقل کاری است که در چنین شرایطی میتوان کرد.
نقش هنرمندان چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی و متن جامعه در شرایط بحرانی بسیار مهم است.
هنرمندان ایرانی به بهانه شیوع ویروس کرونا تصاویری از با ماسک گرفته اند!!!
البته این ژست ها نیز وقتی تاثیر گذار است که حتی اگه خودشان داوطلبانه در صف کمک ها ، حضوری ندارند ولی زحمات گروه های جهادی را زیر سوال نبرند....
کتاب «تنها زیر باران» روایت هایی خوانده نشده از زندگی شهید مهدی زین الدین فردی که با درخواستش تحصیلش در دانشگاهای فرانسه مورد موافقت قرار گرفته بود اما ....
این اثر کوشیده است با روایت هایی نو و دست اول به برهه های کم تر خوانده شده زندگی شهید مهدی زین الدین بپردازد.
تفاوت متن این کتاب با کتبی که در حوزه زندگی این شهید نوشته شده در این است که تنها زیر باران با رعایت یک سیر تاریخی سعی کرده هر روایت را در زمان خود بیان کند؛ بدین ترتیب توانسته تصویر نسبتا جامعی از فراز و نشیب های حیات فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) ارائه دهد.
این کتاب در قطع رقعی و در 312 صفحه به رشته تحریر درآمده و از سوی انتشارات حماسه یاران وارد بازار شده است.
در بخشی از کتاب آمده است: «میخواست ادامه تحصیل بدهد. قصد داشت برود خارج. به دانشگاه های معتبر جهان درخواست پذیرش داده بود. چون امام پاریس بودند برای دانشگاه های فرانسه هم فرستاد. مدارکش را که پست کرد، رفت دنبال یادگیری زبان. انگلیسی را یاد گرفت. زبان فرانسه را تازه میرفت که از پاریس برایش نامه آمد. با درخواستش موافقت کرده بودند. همه کارهایش را راستوریس کرد تا برود. فقط مانده بود بلیط هواپیما بگیرد که...»
مهدی زین الدین، در اوج جوانی و با وجود تجربه کم در عرصه مدیریت و جنگ، تبدیل به یکی از شاخصترین فرماندههای آن سالها میشود و این یکی از مهمترین دلایلیست که باید به خاطرش، از زین الدین گفت و از زین الدین شنید. زین الدینی که رهبر معظم انقلاب در توصیفش میگوید که او ستارهای درخشان بود و فقدانش ما را داغدار کرد.
خاطرهای که در ادامه میآید برشی از کتاب تنها؛زیرباران است؛ روایتی عجیب از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین:
« هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم کوتاهی کرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینکه هنوز باور نکردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یک بار دیگر چهرهی درخشانش را کاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا که میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد.ـ قاسم، من خیلی کار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس.هولهولکی گشتم دنبال کاغذ. یک برگهی کوچک پیدا کردم. فوری خودکارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»ـ بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا کن.» برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش کردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو که سید نبودی!»ـ اینجا بهم مقام سیادت دادن.از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
پیروان آیین یهودیت که در قوم یهود خلاصه می شوند به مردم دیگر ادیان با دید تحقیر آمیز نگاه می کنند و به دیگر مردمان شخصیت قائل نیستند، این خود برتر بینی تا حدی است که یهودیان با عنصر غیر یهودی ازدواج نمی کنند و این ازدواج را حرام می دانند و با مردمان غیر از خود که آنان را «گوییم» می نامند. نمی جوشند و هیچ گاه به ایشان اجازه ورود به محله های خود را نمی دهند و این ممانعت به منظور حفظ اصالت نژادی خویش می باشد.[۱]
روحیه نژاد پرستی یهود ریشه در باورهای دینی آنان دارد. تورات در بخش های فراوانی از اسفار خود با تعبیرهای گوناگون بر این امر تأکید می ورزد (البته توراتی که در میان یهودیان است به اعتقاد مسلمانان تحریف شده است) و از آنجا که تورات، حلقه اتصال میان همه یهودیان است از این رو این طایفه با الهام از تعالیم کتاب دینی تحریف شده و قومی خود خویشتن را برتر از همه مردم و بافته ای جدا از ملل عالم می دانند. لذا اعتقاد به «برتری نژادی» به عنوان یکی از اصلی ترین تعالیم تورات از بارزترین ممیزات روحی این قوم بوده و هم چون خونی در شریان نظام اعتقادی آنان جاری است. در تورات آمده است: چون شما قوم مقدسی هستید که به خداوند، خدای تان اختصاص یافته اید، او بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید.[۲]
این اعتقاد آنقدر در بین این قوم برجسته است حتی گناه هم نمی تواند به برتری آنها لطمه وارد کند چون معتقدند، این گناهان روح یهودی را آن قدر نمی آلاید که خاک و گل مغز فندق را، یعنی همچنانکه خاک و گل به مغز فندق اثری ندارد، گناه نیز بر روح یهود اثری ندارد. همه آن چه در جهان است و همه اشیاء به ویژه حیواناتی که به شکل یهود باشد (یعنی انسان های غیر یهود) باید در خدمت یهودیان باشند.[۳]
حاخام شنیور زالمان با نگاهی سخیف نسبت به غیر یهودیان، کثرت تعداد غیر یهودیان را هم چون کثرت زباله ها می داند که یهودیان خارج از تلّ این زباله ها قرار دارند. و می گوید: یهودیان ذاتا پاک و طیب و غیر یهودیان طبعا پلید و بزه کار هستند.[۴]
از آنجا که یهودیان خود را ملت برگزیده» و دارای منزلت والای سامی می شمارند، هیچ کس را قابل قیاس با خویش نمی انگارند، حتی فرشتگان الهی نیز شایسته برابری با آنان نیستند، این قوم خویشتن را چندان دارای شرافت می دانند که در مرتبه ای پس از خداوند می پندارند.[۵]
بر این اساس همواره در پی آن هستند که خود را بر دیگران تحمیل کنند حتی اگر با زور و قتل و غارت باشد. در سفر اعداد می خوانیم: این قوم، چون شمشیر بر می خیزند و تا وقتی که شکار خود را نخورند و خون کشتگان را ننوشند نمی خوابند.[۶]
در جای دیگر آمده است، حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن بر آن ها رحم نکن بلکه زن و مرد، طفل شیرخواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ، همه را نابود کن.[۷]
با توجه به تحریف تورات، یهود از پیش خود مطالبی به دلخواه خود به تورات افزودند که برخاسته از امیال نفسانی بود که خود را ملت برتر و نژاد برگزیده معرفی کرد تا بتواند به خواسته های خود برسد در حالی که حضرت موسی ـ علیه السلام ـ هم از آمدن حضرت مسیح خبر داده بود و هم بشارت به نبوت حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ داده بود لکن قوم یهود این بشارت را نادیده گرفته با حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ و حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ سخت ترین دشمنی ها را نمودند و در راستای این دشمنی ها خود را ملت و نژاد برتر معرفی نمودند ودیگران را خدمتکار خود و موجوداتی پست و بی مقدار می شناسانند.
در تورات کتاب مقدس یهودیان آموزه ها و مطالبی وجود دارد که برای عقل سلیم پذیرش آنها امکان پذیر نیست. یکی از این آموزه ها این است که خداوند در کتاب تورات با صفات انسانی ضعیف، ناقص، ترسو وحسود معرفی شده است. به عنوان مثال: علّت منع آدم و حوّا از درخت ممنوعه و اخراج آن دو از بهشت آن بوده که خداوند ترسیده بود که آدم با خوردن از میوه درخت ممنوعه عارف به نیک و بد گردیده، از تمام جهات مثل خداوند گردند یعنی حیات ابدی پیدا کنند.[۱]
در رابطه با این آموزه سوالاتی متوجه یهودیان است که ملزم به پاسخ آنها هستند:
این آموزه که در کتاب تورات مکتوب است آیا با قدرت، علم و حکمت الهی و غنای ذاتی پروردگار در تعارض نمی باشد.
آیا عقل سلیم ساحت مقدس ربوبی را از نسبت های فوق مبرا و منزه نمی داند. و آیا نمی توان گفت که چنین نسبت هایی ، ناشی از توهمات انحرافی انسان ها است که به نام دین آسمانی قالب گردیده است؟
آیا وجود این گونه آموزه ها دلیل روشن بر تحریف تورات و کتاب مقدس یهودیان نیست؟
پی نوشتها
[۱] . کتاب مقدس عهد عتیق سفر پیدایش باب ۲: ۱۶ و ۲۵ باب ۳: ۳۴ـ۱.
کتاب رمان ( ملت عشق 2 ) ادامه شاهکار تکرار نشدنی (الیف شافاک) که پرفروش ترین رمان در ترکیه و در ایران نیز در صدر جدول قرار دارد.
بی تردید خوانندگان همانطور که از کتاب قبلی لذت برده اند از مطالعه کتاب ملت عشق 2 نیز بهره خواهند برد ، ضمن اینکه با دریایی از کلمات عارفانه مولانا و شمس آشنا می شوند.
چهره ی مجعول و ممیزی که در جلد اول از مولوی، شمس و عزیز زهارا آمده در این جلد تا حدی ترمیم شده است.
داستان در مورد زنی است که رابطه ی خوبی با خانواده اش ندارد و زندگی اش در حال فروپاشی می باشد او در ادامه به عنوان ویراستار باید گزارشی درباره ی کتابی که به او داده اند بنویسد. کتابی که مسیر زندگی او را تا همیشه عوض خواهد کرد نام این کتاب ملت عشق است که در آن نگاهی متفاوت به رابطه ی شمس و مولانا می اندازد.اسرار رابطه ی شمس که همواره در تمام دوره های تاریخ مورد توجه نویسندگان بوده است در اینجا به گونه ای دیگر روایت میشود. روایتی جذاب با راویانی متفاوت این کتاب را از هر لحاظ خاص و ویژه میکند شما هم با خواندن این کتاب به جمع آدم های زیادی می پیوندید که بعد از آشنایی با موج عاشقانه ی این کتاب مسیر زندگی خود را تغییر داده اند.
آشنایی با الیف شافاک :
خالق کتاب صوتی ملت عشق، در شهر استراسبورگ فرانسه و در سال ۱۹۷۱ به دنیا آمد. الیف شافاک تحصیلات خود را در رشته مطالعات زنان به پایان برد و سپس در رشته علوم سیاسی موفق به اخذ مدرک دکترا گردید. وی علاوه بر داستان نویسی، در حوزه های حقوق زنان نیز فعالیت هایی دارد. همچنین به عنوان فعال سیاسی و استاد دانشگاه نیز شناخته می شود. شافاک در رابطه با دموکراسی و مسائل خاورمیانه در روزنامه های شناخته شده ای مانند نیویورک تایمز، اشپیگل و گاردین مقالاتی را به انتشار رسانده است. وی در کارنامه ادبی خود افتخارات و جوایز متعددی را نیز به دست آورده است که از آن جمله می توان به جایزه بهترین داستان و جایزه بنیاد روزنامه نگاران کشور ترکیه اشاره نمود.
نام و آوازه الیف شافاک با نگارش کتاب صوتی ملت عشق در سرتاسر دنیا پیچیده شد. وی برای نگارش کتاب چهل قانون عشق در سال ۲۰۱۲ نامزد دریافت جایزه دوبلین شده بود. جایزه دوبلین از جوایز بسیار معتبر ادبی به شمار می رود. من و استادم، برزخ، صوفی و آینه های شهر از دیگر آثار الیف شافاک محسوب می گردد.
کتابی در باب عشق بین مولانا و شمس تبریزی :
هر کسی که رمان ملت عشق را خوانده باشد، بیشک از آن تاثیر میگیرد، دلیلش بیشتر به خاطر شمس تبریزی است. از قواعد عشق او تا شخصیت قوی اش و اعتقادش به خدا، همه چیز در مسیری شگفتآور در چرخش است.
چهل قاعده عشق که از زمانهای مختلف توسط شمس نقل شده است، می تواند دیدگاه مخاطب را به زندگی و روابط آشکار او با فلسفه زیستن و انسانیت تغییر دهد، این همان چیزی است که شمس در مولانا ایجاد کرد. تاثیر چنین عرفانی در اشعار رومی به وضوح دیده میشود و در پشت پرده همه این آثار او، عرفان شمس خودنمایی میکند.
اگر شمس هر جنبهای از نظم اجتماعی را به چالش نمیکشید، رابطهای بین او و مولانا شکل نمیگرفت. اگر رومی شمس را از دست نمیداد، شاعر نمیشد و ما هم اشعار او را نمیداشتیم. به مفهوم کلیتر، این کتاب جشن تحول بنیادین رومی از دانشمند به شاعر است و به موازات آن تغییر درونی اللا و کشف عشق راستین در او.
چند مستند خوب هم که خیلی برای خودم مفید بود را در زیر برای دانلود گذاشته ام :