کوچه پسکوچههای «خانیونس» این روزها شاد است. پر از صدای خنده پسربچهها و دختربچههایی که روزهای قرنطینه را میگذرانند؛ قرنطینهای که به نظر میرسد انتهایی ندارد.
اردوگاه پناهندگان خانیونس یک منطقه مسکونی در فلسطین است که در دو کیلومتری شرق ساحل مدیترانه در نوار غزه جنوبی قرار دارد؛ اردوگاهی که بیش از ۳۷ هزار نفر جمعیت دارد. بسیاری از ساکنان این اردوگاهها کسانیاند که به دلیل عملیات توسط ارتش رژیم صهیونیستی، خانههای خود را از دست دادهاند.
این روزها «خانیونس» به دلیل شیوع بیماری کوید۱۹ قرنطینه است؛ مثل خیلی دیگر از نقاط جهان. اما قرنطینهای که به لطف دلقکها شاد و پرخنده شده است و دیگر سوت و کور نیست.
دلقکهای «خانیونس» حالا علاوه بر کلاهگیس، جامههای رنگین و کفشهای بزرگ، با ماسک و دستکش میروند پی خوشحال کردن و خنداندن کودکانی که روزهاست در قرنطینهاند. آنان در کوچهها میچرخند و بچهها را سرگرم میکنند و برایشان شعر میخوانند.
بچهها هم دیگر صدای دلقکهای شهرشان را میشناسند و به محض شنیدن صدای آنها با دلقکها همنوا میشوند و آواز میخوانند.
این تصاویر را «محمد صابر» عکاس فلسطینی ثبت کرده و در EPA منتشر شده است.
بعد از گذشت شش قسمت هم گناه هنوز در حال آماده کردن مقدمات اتفاقاتی است که در آینده قرار است بیفتد. از سریالی در این قالب پخش و با چنین ستارههایی انتظار میرود که از همان ابتدای کار ماجراها و کنش و واکنشها آغاز شوند و عطش بیننده را برای دیدن قسمتهای بعدی بیشترکنند. اما هم گناه چنین نیست و بعد از شش قسمت عملا هنوز اتفاق خاصی در سریال نیفتاده است و این قسمتها صرف معرفی کاراکترها شده است.
در این قسمت خانوادهی صبوری سری به عضو جدیدشان پیمان میزنند. پیمانی که پدرش را تحت فشار قرار میدهد تا پسر پرویز را از بازداشت آزاد کند. فریبرز در نهایت زیر بار میرود و پسر پرویز را آزاد میکند. با این امید که پیمان کمی نرم شود با او ارتباط برقرار کند.
سایر اعضای خانواده هم هر کدام درگیر مسائل خودشان هستند. سیما نگران شرایطش و نقشهای است که برای خواستگاری سامان کشیده اند. سارا نامزدش را تعقیب میکند و او را با دختر بچهای میبیند که ظاهرا دختر اوست و او قصد داشته است که این موضوع را از سارا مخفی نگه دارد.
آرمان از زیبا (رانندهی وانت) خوشش آمده و سعی میکند خود را به او نزدیک کند. رابطهی نیکی و امین هم ظاهرا بدون مشکل نیست و از طرف دیگر به نظر میرسد موضوعی نیکی را به پرویز هم مربوط میکند و این نشان دهندهی رازی دربارهی نیکی است که حتما امین و خانواده اش از آن خبر ندارند.
اما سر نخ همه چیز تا حدی به فرید میرسد. این فرید است که هنوز تلاش میکند نام خانوادهی صبوری و دیسیپلینشان را حفظ کند. اوست که مستقیم و غیر مستقیم برای همهی اعضای خانواده تصمیم میگیرد و همهی آنها هم به او به اشکال مختلف وابسته اند.
فرهاد صبوری هم بالاخره خودش را به خانواده اش نشان میدهد. او که مدت هاست در ایران است و پی گیر ممانعت از ازدواج دختری با یک فرد پیرتر از خودش به علت مشکلات مالی است برای حل کردن این مساله دوباره وارد خانواده اش میشود و از فرید تقاضای کمک مالی میکند.
بعد از گذشت شش قسمت هم گناه هنوز در حال آماده کردن مقدمات اتفاقاتی است که در آینده قرار است بیفتد. از سریالی در این قالب پخش و با چنین ستارههایی انتظار میرود که از همان ابتدای کار ماجراها و کنش و واکنشها آغاز شوند و عطش بیننده را برای دیدن قسمتهای بعدی بیشترکنند. اما هم گناه چنین نیست و بعد از شش قسمت عملا هنوز اتفاق خاصی در سریال نیفتاده است و این قسمتها صرف معرفی کاراکترها شده است.
این در حالی است که شش قسمت برای یک سریال آن هم در حالی که هر قسمت طولی در حدود ۵۰ دقیقه دارد اصلا فرصت کمی نیست. بسیاری ازسریالهای خوب دنیا در شش قسمت ۵۰ دقیقهای یک فصلشان را با انواع و اقسام اتفاقات تمام میکنند. سریالهایی با بینندههایی از اقصی نقاط جهان.
میل مجموعههای ایرانی به کش پیدا کردن و تولید سریال با تعداد قسمتهای زیاد امری است که جای سوال و بررسی دارد. این سنتی است که زمان ساخت سریالهای صدا و سیما به شبکهی نمایش خانگی هم سرایت کرده است. در حالی که به نظر میرسید این شبکه بسیاری از نقایص و محدودیتهای صدا و سیما را بر طرف خواهد کرد.
این روزها تمام نهادهای رسمی و غیررسمی در تمام کشورها به شهروندان توصیه میکنند که برای در امان ماندن از خطر ابتلا به کرونا در خانهها بمانند؛ اما اگر در این اوضاع و احوال خانه مکانی امن نبود چه؟ این پرسشی است که بسیاری از فعالان حقوق زنان و کودکان مطرح کردهاند و درباره افزایش خشونتهای خانگی در دوران قرنطینه و تعطیلی مدارس و کودکستانها هشدار دادهاند.
کودک آزاری در قرنطینه؛ وقتی قربانی در دام آزاردهندۀ خود اسیر میشود
برای بسیاری از کودکان مدرسه مکانی برای آموختن و معاشرت است. اما کم نیستند کودکانی که به مدرسه به عنوان مکانی برای پناه بردن از ناامنیهای خانه مینگرند؛ کودکانی که همواره در معرض خطر کودک آزاری قرار دارند.
بنا بر گزارش یونیسف، صدها میلیون کودک در سراسر جهان در دوران شیوع کرونا در معرض انواع کودک آزاریها از جمله بدرفتاری، خشونت جنسی، بهرهکشی، محرومیت اجتماعی و جدایی از مراقبانشان قرار دارند.
سازمانهای حمایت از حقوق کودکان هشدار دادهاند که بسته شدن مدارس و اجبار به ماندن در چهار دیواری خانه، باعث شده است که کودکان و وضعیت جسمی و روحی آنها از نگاه ناظران پنهان بماند و همین مساله احتمال کودک آزاری را افزایش میدهد تا جایی که ممکن است وخامت اوضاع تا مرز تهدید زندگی کودکان پیش برود.
این وضعیت بطور مثال زندگی را برای کودکانی که والدینی معتاد دارند، دشوارتر کرده است و هیچکس رنج و مصیبت آنها در پشت دیوارهای خانهها را نمیبیند.
علاوه بر تعطیلی مدارس، محدودیتهای حرکتی کودکان و اجبار آنها به ماندن در خانه برای مدتی طولانی، در فعالیتهای روزمرۀ آنها اختلالاتی جدی بوجود آورده است. حضور آنها در خانه فشار جدیدی را بر مراقبانشان از جمله والدین وارد کرده است؛ یعنی افرادی که احتمالا همزمان مجبورند از داخل خانه به دورکاری خود ادامه دهند و ممکن است تحمل و فرصت کافی برای درک وضعیت کنونی کودکان را نداشته باشند.
برای حل این مشکل برخی از گروههای مدافع حقوق کودکان سعی کردهاند پشتیبانیهای آنلاین خود بویژه از مسیر شبکههای اجتماعی را افزایش دهند تا کودکان و دیگر اعضای خانوادهها را از کمکهایی که همچنان در دسترس آنهاست، مطلع کنند.
دیگر دغدغۀ سازمانهای مدافع کودکان این است که چگونه میتوان کودکان را بطور مستقیم از اطلاعاتی که برایشان مفید است، آگاه کرد؟
در حال حاضر کودکان عمدتا چنین اطلاعاتی را از طریق بزرگسالان دریافت میکنند، اما اگر کودکان آسیبپذیر اطلاعات نادرست را دریافت کنند چه میشود؟ بویژه که دیگر کانال ارتباطی مدارس نیز وجود ندارد.
افزایش خشونت خانگی علیه زنان
مدافعان حقوق زنان نیز درباره افزایش خشونتهای خانگی و خشونتهای جنسی در دوران شیوع کرونا هشدار دادهاند. ضرورت کار در خانه، همۀ اعضاء را موظف میکند تا ساعات بسیار طولانیتری را در کنار یکدیگر باشند و همین امر احتمال برخوردهای تهاجمی و خشن را افزایش میدهد.
بیکاری اجباری گروهی دیگر و پیامدهای اقتصادی کرونا نیز بر استرس محیط خانه میافزاید و به این ترتیب زمینه وقوع خشونتهای خانگی علیه زنان و کودکان را فراهم میکند. به عنوان مثال گزارشهایی که به تازگی در چین منتشر شده، حاکی از آن است که در برخی مناطق، خشونتها و آزار خانگی در دوران قرنطینه سه برابر بیشتر از دوران پیش از آن بوده است.
از پلیس کمک بخواهید
کاتیا گریهگر، از مرکز مشاوره به زنان و کمک به قربانیان تجاوز جنسی در آلمان فدرال (bff) میگوید: «در وضعیت کنونی، همسرانی که دست به اقدامات خشونتآمیز میزنند، بسیار کمتر از گذشته از خانهها بیرون میروند؛ بنابراین امکان تماس قربانیان با مراکز مشاوره برای مطلع کردن آنها از وقوع یک خشونت یا احتمال وقوع خشونت تقریبا غیرممکن است.»
بازدیدهای شخصی از سوی شبکههای پشتیبان زنان و کودکان و ارائه خدمات اجتماعی به آنها نیز به دلیل ترس از انتشار ویروس کرونا بشدت کاهش یافته است. به همین دلیل بسیاری از سازمانهای مدافع حقوق قربانیان خشونتهای خانگی از همسایگان خواستهاند که چنانچه از وقوع چنین حوادثی مطلع شدند، مثلا اگر از آپارتمان همسایۀ خود فریادهای بلند یا صدای گریه شنیدند، با پلیس تماس بگیرند.
یونیسف دولتها را به عمل فراخواند
صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) در یکی از آخرین بیانیههای خود از دولتها خواسته است تا در بحبوحۀ تشدید پیامدهای منفیِ اجتماعی و اقتصادی شیوع کرونا، از امنیت کودکان و تامین نیازهای اساسی آنها غفلت نکنند.
یونیسف بر افزایش میزان آسیب پذیری زنان و دختران و افزایش خشونتهای جنسی علیه آنها در وضعیت فعلی تاکید دارد و اینکه موارد بیشتری از سوء استفاده از کودکان حتی ازدواج کودکان گزارش شده است.
این صندوق خاطرنشان میکند که پیش از این نیز همواره در زمان وقوع یک بیماری همهگیر، سوء استفاده از کودکان بطور قابل توجهی افزایش یافته است. از جمله تعطیلی مدارس به دلیل شیوع ویروس ابولا در غرب آفریقا طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ میلادی و در پی آن غفلت از وضعیت کودکان باعث شده بود که شمار کودکان کار، میزان سوء استفادههای جنسی از آنها و درنهایت میزان حاملگیها در نوجوانان بطور قابل بوجهی افزایش یابد.
در سیرالئون نیز موارد حاملگی نوجوانان به ۱۴۰۰۰ نفر رسید که بیش از دو برابر میزان این دست بارداریها در قبل از شیوع ابولا بود.
یونیسف از دولتها میخواهد که پرسنل بهداشت و دیگر نیروهایی که در هر کشور برای جلوگیری از شیوع کرونا فعال هستند را دربارۀ خطراتی که کودکان و نوجوانان را تهدید میکند آگاه کنند و از آنها بخواهند تا در صورت مشاهده مواردی که نشانگر بهرهکشی جنسی یا دیگر انواع سوء استفاده از کودکان است، آن را گزارش دهند.
دولتها همچنین باید برنامههایی را برای آگاهسازی کودکان و نوجوانان و معرفی انواع شیوههای در دسترس برای پشتیبانی از آنها به اجرا بگذارند، توجه ویژهای به مراکز مراقبت از خانوادهها و کودکان داشته باشند و به این مراکز برای عملی کردن برنامههای حمایتی خود در دوران شیوع کرونا کمک کنند.
دولتها باید با کمک به خانوادههایی که فرصت درآمدزایی خود را به دلیل شیوه کرونا از دست دادهاند، کمک مالی و غیرمالی کنند تا به این ترتیب از جو استرس و تشنج در داخل خانهها بکاهند و باید تدابیری را اتخاذ کنند تا از جدایی کودکان از خانوادههایشان در روزهای کرونایی جلوگیری شود و از کودکانی که به دلیل بستری شدن در بیمارستانها، درگذشت والدین یا سرپرست خود تنها ماندهاند، حمایت کنند.
کم نبودند عزیزانی که در خط مقدم مقابله با کرونا جنگیدند و در همین راه و برای محافظت از مردم سرزمینشان جان خود را از دست دادند. در این مطلب قصد داریم تعدادی از شهدای سلامت را که جانشان را در راه مبارزه با کرونا از دست دادند، به شما معرفی کنیم.
۱. دکتر حبیبالله پیروی
دکتر حبیبالله پیروی به مدت هشت سال ریاست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را بر عهده داشت و استاد گروه جراحی و فوقتخصص جراحی عروق این دانشگاه و همچنین رییس بخش پیوند بیمارستان طالقانی بود.
همچنین ریاست مرکز تحقیقات نانوتکنولوژی و مهندسی، رییس و عضو هیأت مؤسس مرکز تحقیقات نانوتکنولوژی پزشکی و مهندسی بافت، مجری کمیته دانشگاهی برنامهریزی راهبردی رشته تخصصی جراحی عمومی، ریاست اتاق عملهای بیمارستان آیتالله طالقانی، عضو کمیسیون تدوین برنامه ریزی آموزشی شورای آموزش پزشکی وزارت بهداشت، عضو هیأت ممتحنه دانشنامه تخصصی (بورد) رشته جراحی عمومی، عضو کمیسیون تخصصی جراحی قلب و عروق اداره کل پزشکی قانونی استان تهران، عضو هیأت علمی گروه جراحی عروق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، مدیر گروه جراحی عمومی دانشکده پزشکی و ریاست هیأت امنای بیمارستان آیتالله طالقانی برخی از سمتهای اجرایی دکتر پیروی بود. وی ۲۰اسفند۹۸ بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
۲. دکتر مجید فرهاد
مسوول کنترل عفونت معاونت درمان دانشگاه، معاون درمان بیمارستان کارگرنژاد و پزشک درمانگاه شبانهروزی مرکزی و گلابچی کاشان ۱۴فروردین ماه به خیل شهدای عرصه سلامت پیوست. رییس دانشگاه علوم پزشکی کاشان در پیامی شهادت دکتر مجید فرهاد اولین پزشک خدمت و مدافع سلامت را تسلیت گفت. در پیام سیدعلیرضا مروجی آمده است: شهید خدمت دکتر مجید فرهاد سالیان متمادی را عاشقانه، صبورانه و با حسن خلق در راه مداوای بیماران گام نهاد. او که دغدغهاش سلامتی مردم بود، و از همان ابتدای شیوع این ویروس منحوس در منطقه کاشان و آران و بیدگل، درمان و پیگیری مداوای بیماران مبتلا به کرونا ویروس را آغاز نمود و سرانجام شهد شیرین شهادت را نوشید و عاقبت به خیر و الگوی ما شد.
۳. نرجس خانعلیزاده
نخستین قربانی ثبت شده همهگیری کروناویروس در ایران، از میان کادر پزشکی بود. وی در سال۱۳۷۳ در کلاچای، شهرستان رودسر متولد شد. پس از پایان تحصیلات، طرح پرستاری خود را در بیمارستان امام خمینی تهران سپری کرد و بهعنوان پرستار در بخش اورژانس بیمارستان میلاد شهر لاهیجان مشغول به خدمت بود. ۴اسفند۱۳۹۸ در پی شیوع کرونا در ایران، با عوارض مشابه ابتلا به ویروس کرونا، در حین رسیدگی به بیماران در محل کار خود از حال رفت و به زمین افتاد. وی بهدلیل عوارض ریوی و تنگی نفس در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شد. نرجس خانعلیزاده در بعدازظهر روز ۶اسفند۱۳۹۸ در بیمارستان میلاد، لاهیجان به شهادت رسید.
۴. دکتر عبدالله عباسی
رییس اسبق و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان گلستان پس از ۲۵روز مبارزه با بیماری کرونا شنبه ۹فروردین در بیمارستان شهید صیاد شیرازی گرگان جانبهجانآفرین تسلیم کرد. مرحوم دکتر عبدالله عباسی اسفند گذشته و پس از دو هفته خدمت رسانی مداوم در درمان و ویزیت بیماران کرونا در بیمارستان شهید صیاد شیرازی گرگان به این ویروس مبتلا شد. وی از جانبازان جنگ تحمیلی در راه خدمت به سلامت مردم به جمع همرزمان شهیدش پیوست. آن مرحوم مدرک پزشکی عمومی خود را از دانشگاه بابل و تخصص را از دانشگاه تهران در رشته بیماریهای عفونی کسب کرد و آخرین سمت وی دانشیار عفونی دانشگاه علوم پزشکی گلستان بود.
مرحوم عباسی اولین شهید خدمت جامعه پزشکی گلستان در مقابله با ویروس کرونا بود درحالی که ۳۵۰نفر از عوامل درمانی استان اعم از پزشک، پرستار و دیگر کادر کمکی مبتلا به ویروس کرونا شده و دوران قرنطینه و درمان خود را در بیمارستان یا منزل میگذرانند.
۵. دکتر حسین جوهری
متخصص گوش، حلق و بینی که در روزهای گذشته به ویروس کرونا مبتلا شده بود، نخستین پزشک قمی است که ۵فروردین در این عرصه به شهادت رسید. وی که از روز اول شیوع ویروس کرونا، همواره در راستای کمک به بیماران تلاش میکرد، متاسفانه خود نیز درگیر این ویروس شد و به شهادت رسید.
براساس آخرین آمار اعلامشده از سوی دانشگاه علومپزشکی قم، از ابتدای شیوع ویروس کرونا در استان قم حدود ۴۰پزشک و ۱۳۰پرستار قمی حین خدمت به بیماران به این ویروس مبتلا شدند؛ از میان این پزشکان ۱۵نفر در مراکز درمانی بستریشدهاند و در حال حاضر نیز یکی از پزشکان قمی در ICU به سر میبرد.
همچنین ۱۳۰نفر از پرستاران استان از ابتدا به ویروس کرونا مبتلا شدهاند که سه نفر از آنها در حال حاضر در مراکز درمانی بستری هستند.
۶. رامین عزیزیفر
پرستار جوان بیمارستان بهارلو پس از یک هفته مبارزه با کرونا عصر ۹اسفند در بیمارستان مسیح دانشوری تهران فوت کرد. بعد از نرجس خانعلیزاده او دومین پرستار در کشور بود که بر اثر این بیماری جان خود را از دست داد.
۷. دکتر فرید نیرویی
متخصص جراح عمومی در استان مازندران و شهر بابل بود. ایشان متولد سال۱۳۲۶ شمسی در شهر بابل و فرزند مرحوم دکتر غلامحسین نیروئی از پزشکان خوشنام و پیشکسوت استان مازندران و متخصص جراحی عمومی و فارغالتحصیل از دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود. دکتر نیرویی، با علائم مشکوک به ویروس کرونا در بیمارستان شهید یحیینژاد شهر بابل بستری شده و ۱۹اسفندماه سال۱۳۹۸ شمسی درگذشت.
۸. دکتر کوروش گودرزیپور
فوقتخصص هماتولوژی و انکولوژی کودکان بیمارستان مفید تهران، به علت ابتلا به بیماری کرونا ۲۰اسفند چشم از جهان فرو بست. وی متولد سال۱۳۵۰ تهران بود و یک دختر سه ساله از وی به یادگار مانده است. وی دارای مدرک پزشکی عمومی از دانشگاه آزاد تهران، تخصص اطفال از دانشگاه علوم پزشکی تهران و فوقتخصص خون از دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی را داشت.
۹. تهمینه ادیبی
سرپرستار پرتلاش و باسابقه بخش اورژانس بیمارستان شهرستان بندر انزلی که در خط مقدم مبارزه با کرونا حضوری بسیار فعال و فداکارانه داشت در راه خدمت به حفاظت از سلامت مردم ۲۶اسفند۹۸ آسمانی شد.
۱۰. غلامرضا وثوقیکیا
تکنسین اتاق عمل در بیمارستانهای پورسینا و آریای رشت در حین مبارزه با کرونا ۱۵اسفند به شهادت رسید.
۱۱. دکتر عباس مؤمنی
متخصص علوم آزمایشگاهی در رودسر یکی دیگر از اعضای کادر درمان بود که ۲۱اسفند سال۹۸ بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
کتاب «خاطرات سفیر» خاطرات خانم نیلوفر شادمهری و شامل بیان چالش هایی است که یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه با آن مواجه شده است.
او شد سفیر ایران، یا بهتر بگوییم سفیر اسلام در قلب کشور فرانسه. بانویی محجبه و شاید کمی متفاوت از هم سالان و همکلاسی های خود که برای تکمیل تحصیلاتش در رشته ی طراحی صنعتی، برای مدتی ایران را به مقصد فرانسه ترک می کند و اینگونه خاطرات سفیر آغاز می شود.
رهبر انقلاب چندی پیش در جریان یکی از دیدارها گفتند: کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم هایتان بخوانند.
کتاب «خاطرات سفیر» به روایت خانم نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس می برد و او را با رویدادها، تجربه ها و خاطراتش شریک می کند.
خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هرچند برای ادامه ی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه ی او با آدم های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب تر می کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس».
خاطرات منتشر شده در این کتاب، ابتدا در وبلاگی به نام «سفیر ایران» توسط نویسنده نوشته شده و سپس به مرور بر آن خاطرات افزوده شده است.
ایشان در این کتاب، حدود سی خاطره را به رشته ی تحریر درآورده و توضیح نیز داده اند که این مجموعه در واقع بخش اندکی از تمام خاطرات ایشان است و ابراز امیدواری کرده اند بتوانند فصل های بعدی این کتاب را نیز بنویسند.
نیلوفر شادمهری
نویسنده کتاب «خاطرات سفیر» با اشاره به تجربه زندگی در اروپا، معتقد است که مردم غرب تشنه آشنایی با اسلام و حتی خدا هستند. او در این گفتوگو با دیداری که چندی پیش با رهبر انقلاب داشت، اشاره کرد.
در بخشی از کتاب خاطرات سفیر میخوانید:
یه دفعه چشمم به یه اتوبوس افتاد که جلوی روی همه اومد و صاف وایساد توی ایستگاه. راننده اتوبوس رو خاموش کرد و سوت زنان از اتوبوس پیاده شد. رفتم جلو، سلام کردم و گفتم: "عذر می خوام. امروز اتوبوس نیست" گفت: "نه، امروز اعتصابه" دوست داشتم بدونم اعتصاب برای چیه؛ به خصوص که داشتم متضرر می شدم و ناخواسته در زنجیره نتایج اعتصاب دخیل شده بودم. گفتم: "ببخشید ... می شه بدونم برای چی راننده ها اعتصاب کردند؟" راننده اتوبوس یه نگاهی به من انداخت و گفت: "این یه موضوع ملّیه. به خارجیا ارتباطی نداره." (آفرین ورپریده! از این حس ملی گرایی ات خیلی خوشم اومد بی تربیت) خب، دیگه چی باید می گفتم؟ هیچی! اما واقعا این حس دوگانه ای که توی پرانتز نوشتم سراغم اومد. اگرچه جواب بی ادبانه ای بود، آفرین به این شخص که علیه دولتش هم که تحصن می کنه وقتی مقابل یه خارجی قرار می گیره بهش حق نمی ده که بخواد حتی وارد دعواهای ملی بشه. واقعا از این کارش خیلی خوشم اومد. من اگه جای رئیس اش بودم حتما تشویق اش می کردم.
قسمت هایی از کتاب خاطرات سفیر
دین اسلام میگه بهترین دوست شما کسیه که وقتی با اون هستید به یاد خدا بیفتید
–
صبحای یکشنبه توی اتاقم مراسم پرفیض دعای عهد بود و همهمون جمع میشدیم؛ خدا و من. مگه بیشتر از این هم نیازه کسی باشه؟
–
یکی از ویژگیای فرانسویایی که من باهاشون سروکار داشتم این بود که طرف جمع بودن نه طرف حق! یعنی اگه با شما تنها بودن، حق با شما بود. کافی بود دو تا فرانسوی کنارشون باشه؛ اون وقت مخالف شما میشدن. اینه که اصلاً نمیشد روی مهربونیا و حمایتاشون حساب باز کرد.
–
اگه ایستادگی روی عقیدهای صرفاً به دلیل قدمت ارزش داشت، مطمئن باشید پیامبر هم بتپرست میبود
–
آفرین به این شخص که علیه دولتش هم که تحصن میکنه وقتی مقابل یه خارجی قرار میگیره بهش حق نمیده که بخواد حتی وارد دعواهای ملی بشه
–
همه همدیگه رو با اسم صدا میکردن؛ میخواد رئیست باشه، میخواد پیشخدمتت باشه، یا هر کس دیگه. بگذریم.
–
یاد گرفتهام و اعتقاد دارم «مذهب بدون موضع»، به غایت درست و مستقیم که برود، به ترکستان میرسد.
–
این باعث میشد اتفاقات روزمره را به اندازۀ درسهایم جدّی بگیرم و گاهی برایشان برنامه بریزم و هدفم فراتر از اتفاقی کوچک، مثل صرفاً «گرفتن یک مدرک دکترا»، باشد.
–
همۀ زندگی درسه. حیف که بعضی از درسا رو آدم دیر یاد میگیره
–
گفتم: «اما اون دستور مال مسلموناست. تو چرا نمیخوری؟» گفت: «مگه تو نگفتی این رو خدا گفته؟ … اگه واقعاً خدا گفته این رو نخورید، من هم نمیخورم. اگه خدا یه حرفی رو بزنه، دیگه به دین ربطی نداره.
–
چشمم افتاد به ساکا و چمدونای بالای سرم؛ همه در کنار هم، بدون سگ! اولین بار بود که دلم میخواست چمدون باشم. وقتم تموم شد. باید مینشستم! به خودم جرئت و دلداری میدادم که بشین. تو میتونی. سگه باهات فاصله داره. بشین. نترس. شجاع باش.
–
نمیشود به مفاهیمی چون «حق» و «باطل» باور داشته باشی و به پیرامون خودت بیاعتنا بمانی.
خیلی عذر میخوام! من مسلمونم و با آقایون نمیتونم دست بدم. اصلاً قصدم بیاحترامی نیست. این یه دستور دینیه. من نمیتونم تغییرش بدم
–
«اشکای فرشتهها روی صورت تو چی کار میکنه دختر مسلمون؟!» سرش رو بلند کرد. نگاهم کرد. گفتم: «اسلام یعنی تسلیم بودن در برابر خدا. تو خودت گفتی که تسلیم خدایی!»
–
«مذهب بدون موضع»، به غایت درست و مستقیم که برود، به ترکستان میرسد
–
نیشخندی زد و گفت: «امام من که نیست!» گفتم: «باشه. میخوای امام نداشته باشی؟ میخوای تنها باشی؟ پس کی تو رو نجات بده؟ .
–
«حضار» کارشون دست زدنه … این تویی که باید بدونی زندگیت رو داری وقف اثبات چی میکنی …
–
بهش لبخند زدم. گفتم: «ترجیح میدم عقایدم رو حفظ کنم تا مدرک دکتری انسم رو داشته باشم.»
–
«دنبال حق بودن» مهمترین عاملیه که اختلافات رو ناپدید میکنه؛ که اونقدر که اشتراکات اعتقادی آدما رو به هم نزدیک میکنه اشتراک زبان و ملیت و رنگ و نژاد حرفی برای گفتن نداره.
–
آدمای بیدینی نبودن. به اون چیزی که فکر میکردن درسته معتقد بودن. به نظر من، ارزش اونا خیلی بیشتر از کساییه که میدونن چیزی درسته و بهش عمل نمیکنن
–
باید برای خدا از عزیزترین متعلقاتت بگذری تا خدا برات دعوتنامۀ اختصاصی بفرسته
در یک اداره دولتی هستم و بعد از چند برخورد اشتباه من با آنها که البته عذرخواهی هم کردم، رابطهشان با من شکرآب شده است. نمیتوانم غرورم را بشکنم و دوباره عذرخواهی کنم یا از آنها بپرسم که چرا دوباره با من صمیمی نمیشوید. چه کنم؟ 37 سالهام و مرد
در محیط کار دچار تنش با چند نفر از همکارانم شده ام
افراد شاغل برای داشتن آرامش و بهبود در روابط کاری به داشتن دوست و همصحبت در محیط کار نیاز دارند. اساس روابط هم بر محبت و مهرورزی است. وقتی روابط انسانها با یکدیگر بر اساس الفت و محبت باشد، بسیاری از گرفتاریها زایل میشود و هرچه این دوستی و محبت زیادتر باشد، باعث اتحاد و رفع دوگانگی و اختلاف میشود. ممکن است در زندگی روزمره برای انسانها اختلاف نظر پیش بیاید که باعث قهر و جدایی از یکدیگر شود ولی نباید این قهرها، مدت زمان زیادی ادامه یابد چراکه نتیجه آن کینه و عداوت خواهد شد. با این حال، چند توصیه به شما برای حل این مشکل در محیط کارتان دارم.
مشکل را ریشه یابی کنید
درباره اقدام برای آشتی و پایان دادن به وضعیت شکرآبتان با همکاران، اولین قدم ریشهیابی مشکلات است. به طور کلی، اگر بخواهیم ناراحتیها به طور اساسی حل شوند و مجدد تکرار نشوند باید ریشه و عامل اصلی بروز آنها را پیدا کرد. در قدم بعدی پس از اینکه ریشه اختلاف را یافتیم، باید به دنبال راهکارهای حل اختلاف باشیم که این راهکارها بر اساس عمق و گستردگی ناراحتیها متفاوت است. با این حال، سه اقدام برای برقراری رابطه مجدد با همکارانتان میتوانید، انجام دهید که در ادامه مطرح خواهم کرد.
مستقیم اقدام کنید
طبق این روش، شما باید به طور مستقیم پیش همکارانتان بروید و بابت مسائل پیش آمده عذرخواهی کنید. غرورتان را کنار بگذارید، ارتباط مستقیم برقرار کنید و بگویید که آنها را دوست دارید و نمیخواهید بین شما ناراحتی وجود داشته باشد. مدام به خودتان نگویید که نمیتوانم غرورم را بشکنم. تکرار همین جمله، کار را برای شما سختتر خواهد کرد.
از تماس یا شبکه های اجتماعی کمک بگیرید
در صورتی که به هر دلیلی مثل خجالت کشیدن یا ابهام در نوع واکنش همکاران نسبت به این اقدام نگرانید میتوانید از تلفن استفاده کنید و در خارج از ساعت اداری حرفهایتان را از این طریق به آنها منتقل سازید. تماس یا کمک گرفتن از شبکههای اجتماعی، بستر مناسبی برای مطرح کردن این مشکل به نظر میآیند.
یک شخص را واسطه کنید
یکی دیگر از راههای اقدام برای حل سوء تفاهمها، استفاده و کمک گرفتن از یک واسطه است. در اولین فرصت، یکی از دوستان مشترکتان را واسطه قرار دهید تا حرفهای شما، علاقه به برقراری ارتباط دوستانه و ... را به همکارانتان منتقل کند.
اقدام به آشتی را تحقیر خود ندانید
نکته آخر هم اینکه، بعضی افراد اقدام به آشتی را مساوی با تحقیر شدن خود میدانند که باید گفت بر خلاف این تصور، اقدام به این کار هم نشان دهنده عظمت روحی انسان است و هم در نگاه دیگران، فرد مورد تأیید و تحسین قرار میگیرد. البته ممکن است در موارد بسیار معدودی هرچه اصرار به دوستی شود، از طرف دیگری انکار شود که در این صورت باید گفت حفظ عزت مومن لازم است و نباید تا این حد پیش رفت و بهتر است بگذارید زمان بگذرد تا شرایط بهتر شود و تغییر کند.
به کار بردن عبارت های نامناسب چه در محل کار باشد، چه در خانه یا مدرسه و دانشگاه، می تواند جلوه نامطلوبی از شخصیت ما را به نمایش بگذارد. در ادامه این مطلب با چند عبارتی که نباید آن ها را در محل کار استفاده کنید، آشنا خواهید شد.
جملات ممنوع در محل کار
مسلما حذف چنین عبارت هایی که تاثیرات خوبی روی اطرافیان مان نمی گذارند، نتایج مثبتی در بر خواهد داشت. در ادامه این مطلب با چند عبارتی که نباید آن ها را در محل کار استفاده کنید، آشنا خواهید شد.
سعی خودم را می کنم
به جای استفاده از این عبارت آبکی و حاکی از اراده ای سست، اعتماد همکاران تان به خودتان را با مشخص ساختن شفاف انتظارات تان افزایش دهید. بگذارید برای تان مثالی کاربردی بزنم. به جای عبارت نامناسب «سعی می کنم انجامش بدهم» از عبارت مناسب «نمی توانم گزارش را امروز بنویسم اما تا فردا بعدازظهر تحویلش می دهم» استفاده کنید.
الان وقت ندارم
حتی اگر واقعا این طور باشد، باید بدانیم که هیچ فردی دوست ندارد نسبت به چیز یا فرد دیگری کم اهمیت تر دیده شود. برای تقویت روابط مثبت و انتقال همدلی بهتر است بگوییم، «خوشحال می شوم درباره این موضوع بعد از جلسه صبح من صحبت کنیم. می توانم ساعت 2 بعدازظهر برای این منظور در خدمت تان باشم». در مجموع باید تلاش کنید تا ذهن همکاران تان نسبت به شما منفی نشود.
منتظر خبرتان هستم
اضافه کردن این جمله در انتهای یک پیامک، ایمیل کاری یا حتی تماس تلفنی با همکار دیگرتان کار آسانی است اما این عبارت بیشتر از آن که فعالانه باشد، منفعلانه است. اگر می خواهید نتیجه خوبی بگیرید، باید سعی کنید که سر رشته کار را خودتان به دست داشته باشید. به طور مثال به جای عبارت نامناسب «چه ساعتی می توانید بیایید؟ منتظر خبرتان هستم»، از این عبارت مناسب کمک بگیرید، «چهارشنبه ساعت یک تا ۳ بعدازظهر وقت دارم. احتراما کدام ساعت برای شما مناسب تر است؟»
کوتاهی از من نبود
این که هر زمان اشتباهی در محل کارمان رخ می دهد، انگشت اتهام را به سمت دیگران بگیریم تا خودمان را تبرئه کنیم به طور قطع کار درستی نیست. به جای این کار، درباره چیزهایی که خارج از حیطه کنترل شما بوده است باید صادق باشید. حقایق را به شکلی حرفه ای مطرح و تصمیم نهایی را به رئیس تان واگذار کنید اما این تصور که هیچ وقت اشتباهی از شما سر نمی زند، غیر معقول است. رئیس و دیگر همکاران تان باید مهارت پذیرش اشتباه را در رفتارهای شما ببینند.
منصفانه نیست
رعایت نشدن عدالت در محیط های کاری، کم و بیش اتفاق می افتد و تا حدودی هم اجتناب ناپذیر است. با این حال به جای تندی و اخم و تخم کردن، ناراحتی تان را به یک اقدام مفید تبدیل کنید. از حقایق به جای احساسات برای استدلال درباره مورد این که حق با شماست، استفاده کنید. به طور مثال به جای عبارت نامناسب «این منصفانه نیست که او به جای من به کنفرانس برود»، از عبارت مناسب «من 20 ساعت روی این سخنرانی کار کرده ام و تسلط خوبی برای صحبت کردن در این زمینه دارم بنابراین رفتنم به کنفرانس منطقی تر است» استفاه کنید.
شاید به نظر احمقانه بیاید اما ...
همه ما در جلسات کاری زیادی شرکت می کنیم و گاهی باید درباره یک موضوع، نظرمان را صریحا اعلام کنیم. استفاده از عبارت هایی همچون «شاید به نظر احمقانه بیاید اما ...» قبل از این که شنوندگان خودشان نظرات شما را ارزیابی کنند، عینک منفی روی چشم آن ها می گذارد. به جای این که خودتان را تخریب کنید، تمرین کنید تا با اطمینان بیشتری درباره ایده هایتان سخن بگویید. عبارت مناسب «ایده ای که من برای جلسه بعدی مان دارم با کارهایی که معمولا انجام می دهیم کمی متفاوت است اما فکر می کنم بتوانیم از این طریق به نتایج تازه ای برسیم» یک شروع خیلی خوب برای دادن نظری متفاوت است که توجه بقیه را هم جلب خواهد کرد.
مشکلی نیست
حتی اگر به کار بردن این عبارت بی ضرر باشد، ممکن است این تصور را در همکارانتان ایجاد کند که کاری که انجام می دهید کمی مشکل ساز است. عبارت هایی مانند «با کمال میل» یا «خوشحال می شوم این کار را انجام بدهم»، گزینه های بهتری برای قبول انجام یک کار هستند. حالا که شما لطف می کنید و کاری را برای دیگران انجام می دهید، چرا حس خوبی هم به آن ها هدیه نمی دهید؟
منطقی به نظر می رسد؟
این سوال باعث می شود به نظر برسد که زیاد از خودتان مطمئن نیستید. می توانید از عبارت هایی مثل «اگر نکته ای در این باره به ذهن تان می رسد، مطرح کنید» یا «شما چه نظری در این باره دارید؟» که همان معنی را می دهند و اعتماد به نفس بیشتری را هم می رسانند، استفاده کنید.
این روزها دیگر کمتر کسی است که نداند برای پیشگیری از ابتلا به کوویدـ۱۹ باید دستهایش را بشوید، سطوح را ضدعفونی کند و در اجتماع، فاصله مناسب را رعایت کند و به سایر افراد زیاد نزدیک نشود. در این بحران بیسابقه، تمام توصیهها برای سلامت جسم است، اما تکلیف سلامت روان چه میشود؟
بپذیریم که اضطراب داریم و نگرانیم
افراد به روشهای مختلفی سعی میکنند از پسِ اضطراب و نگرانی بربیایند، روشهایی که گاهی هم برای سلامتی مضر است، از تماشای بیوقفه تلویزیون گرفته تا پرخوری روانی و افراط در نوشیدنیهای الکلی. قدم اول این است که اضطراب و نگرانی را بپذیریم، زیرا واکنشی طبیعی به احساس خطر است. به خودمان یادآوری کنیم اضطراب مجموعهای از احساسات و افکاری است که میآیند و میگذرند.
زمانی را هم به نگرانی اختصاص بدهیم
اگر احساس نگرانی مهارناپذیر شد، زمانی را هم به آن اختصاص دهیم، مثلا روزی نیم ساعت. شاید در نگاه اول، برخلاف عقل سلیم باشد، اما تعیین «بازه زمانی نگرانی» واقعا به کاهش نگرانی کمک میکند و باعث میشود باقی روز در لحظه بمانیم و تمرکز داشته باشیم. در بازه زمانی مشخصشده به نگرانیهایمان برسیم، اما مسائلی را که از کنترل ما خارج است از مشکلاتی که از عهده حل آن برمیآییم تفکیک کنیم.
محدودیت دریافت خبرهای روزانه شاید کار عاقلانهای باشد. اگر از نگرانی آنچه ممکن است بر سرمان بیاید بیخواب شدهایم یا همه فکر و ذکرمان شده خطری که متوجهمان است، شاید بهتر باشد در میزان وقتی که به رسانهها اختصاص میدهیم تجدیدنظر کنیم و آن را به یک بار در روز کاهش دهیم.
وضعیت را بازتعریف کنیم
ما داخل خانه «گیر نکردهایم». نه، داریم از همان فرصتی لذت میبریم که مدتها منتظرش بودیم، فرصتی برای اینکه برنامه روزانه را کمی خالی کنیم و به خودمان و خانهمان برسیم.
به همان کارهایی برسیم که مدتها از انجام آن اجتناب میکردیم، دوباره برنامهریزی کنیم یا کاری را انجام دهیم که همیشه قصدش را داشتیم، اما فرصت نداشتیم.
تکمیل کارهای نیمهتمام هم میتواند به بهبود روحیه کمک کند. اکنون شاید زمان خوبی باشد تا پروژهای خانگی یا سرگرمی جدیدی را شروع کنیم؛ و البته، شستن دستها فراموش نشود.
نظم و روال را در دوران قرنطینه فراموش نکنیم
پیام، تماس تلفنی و چت تصویری با دوستان و خانواده روحیه را بهتر میکند. اگر دورکاری میکنیم، ارتباط با همکاران از طریق جلسههای تصویری بهجای تماس تلفنی یا ایمیلی امکان میدهد یکدیگر را «ببینیم»، حس انزوا و جداافتادگی را کمتر و حس اتصال و رابطه با بقیه دنیا را تقویت میکند.
فعالیتهای آرامشبخش مثل گوش دادن به موسیقی، تماشای فیلم و یوگا برای حفظ روحیه مثبت مفیدند. هنگامی که احساس درماندگی و نگرانی از راه میرسد، کشیدن نفسهای عمیق میتواند کمک کند.
انجام منظم کاری خاص روال ایجاد میکند و حفظ روال در دوران قرنطینه به سلامت روان کمک میکند. حالا که دیگر لازم نیست وقت اضافی بگذاریم و سر کار یا جایی برویم، میتوانیم برنامه منظم جدیدی بریزیم، مثلا صبحها را با پیادهروی (البته با رعایت ایمنی و در جایی خلوت)، یادداشت روزانه یا صحبت با یکی از اعضای خانواده شروع کنیم. سر ساعت خاصی به رختخواب برویم و از خواب بیدار شویم و سعی کنیم برنامه روزانه مشخصی داشته باشیم.
از تحرک غافل نشویم
به عادتهای تغذیه سالم ادامه بدهیم و از فعالیتهای جسمی غافل نشویم، چه پیادهرویهای کوتاه در مکانهای خلوت باشد چه ورزش در خانه. ورزش راهبردی کلاسیک و جاافتاده برای کاهش اضطراب است. پژوهشها نشان دادهاند کسانی که حتی فقط هفتهای یک روز ورزش میکنند شادترند.
کمکهای کوچک را از دیگران دریغ نکنیم
نوعدوستی و یاری دیگران به خودمان نیز کمک میکند تا حس هدفمندی و تسلط بر اوضاع داشته باشیم. آیا همسایهای پیر یا بیمار داریم که میتوانیم کمکش کنیم؟ چرا که نه، هدف این است تا جایی که میتوانیم از محدوده درماندگی و ناتوانی خارج شویم و کنشگر باشیم.
با کمک به دیگران و انجام فعالیتهایی که دوست داریم، روحیه مثبت خود را حفظ کنیم.
فاصله فیزیکی آری، فاصله اجتماعی خیر
پژوهشها نشان دادهاند که روابط اجتماعی و حمایت اجتماعی میتواند از استرس و بیحوصلگی بکاهد، یعنی ارتباط با دیگران حتی اگر فیزیکی و از نزدیک نباشد، باز هم کمک میکند.
نیاز به گفتن ندارد که تنهایی برای انسانها بد است. میتوانیم با دوستی تماس تصویری بگیریم، بهصرف قهوه. هر روز به پدر و مادر یا فرزندمان زنگ بزنیم.
ویروس جدید کرونا بهنوعی منزویکننده است، اما به یاد داشته باشیم که این یک تجربه مشترک جهانی است. کم یا زیاد، روی زندگی همه اثر گذاشته است. اما در نهایت، همه با هم در این وضعیتیم و دانشمندان سراسر جهان دارند تلاش میکنند خیلی سریع راهحلی بیابند.
برخی افراد علاقه زیادی به تماشای فیلم های ترسناک نشان می دهند که روانشناسان علت این علاقه را به شرح زیر بیان می کنند
علت علاقه به فیلم های وحشتناک چیست؟
فیلمهای ترسناک را میتوان یکی از ژانرهای پرطرفدار و جذاب دنیای سینما محسوب کرد. این فیلمها معمولاً دارای محتوایی خشن بوده و در بیشتر آنها شاهد قربانی شدن شخصیتهای اصلی و فرعی فیلم به روشهای مختلفی هستیم که همین موضوع در کنار ایجاد حس تعلیق و غافلگیری، ارکان اصلی فیلمهای ترسناک به شمار میروند.
یک جستجوی ساده مشخص میکند که تاریخ سینما مملو از فیلمهای خونآلود و خشن است و بسیاری از تماشاچیان به این فیلمها علاقهمند بوده و بسیاری نیز از این گروه فیلمها فراری هستند.
بهترین نمونه برای این مورد را میتوان فیلم اره دانست که موافقان و منتقدان فراوانی داشته و کمتر فیلمی را در طول تاریخ سینما میتوان از این نظر با فیلم اره مقایسه کرد زیرا نظرات ثبتشده و آرا مرتبط با این فیلم به حدی متناقض و ضد هم هستند که نشان میدهد، بسیاری از تماشاچیان از این فیلم منزجر شده و احساس بدی نسبت به آن داشته و گروه پرتعدادی نیز از آن بسیار لذت بردهاند؛ بنابراین گویا نمیتوان نظریهای قطعی در این رابطه ارائه کرده و اگر مشکلی برای شما در تماشای این ژانر از فیلمهای سینمایی وجود داشته باشد، ممکن است در مورد میلیونها نفر دیگر این مشکل بهکلی به وجود نیاید.
افرادی که از تماشای فیلمهای ترسناک لذت میبرند، بهاحتمال زیاد در آزمونهای روانشناسی نمرات کمتری ازنظر حس همدردی و همدلی کسب کرده و در عوض در حوزه نمره شخصیتی معروف به احساس جستجو و هیجان، امتیاز بیشتری میگیرند. این گروه از افراد معمولاً از ورزشها و تفریحات خطرناک لذت میبرند.
جذابیت فیلمهای خونین و آمیخته با جنایت در توانایی آنها برای تحریک بیننده از طریق ایجاد ترس و وحشت آنی و هیجان است. مطمئناً، همه افراد نسبت به این صحنهها و هیجانات موجود در فیلمهای ترسناک، واکنشی مشابه نشان نمیدهند.
مطالعات پژوهشگران نشان میدهد افرادی که از تماشای فیلمهای ترسناک لذت میبرند، بهاحتمالزیاد در آزمونهای روانشناسی نمرات کمتری ازنظر حس همدردی و همدلی کسب کرده و در عوض در حوزه نمره شخصیتی معروف به احساس جستجو و هیجان، امتیاز بیشتری میگیرند. این گروه از افراد معمولاً از ورزشها و تفریحات خطرناک لذت میبرند.
تیمی از پژوهشگران دانشگاه ینا (University of Jena) در کشور آلمان با تصویربرداری از مغز افراد مختلف در حین تماشای فیلمهای ترسناک دریافتند که افراد دارای احساس جستجو و هیجان در هنگام تماشای فیلمهای عادی و معمولی سطح فعالیت عصبی بسیار پائین تری از حد معمول دارند اما در حین تماشای فیلمهای ترسناک و هیجانانگیز، مغز این افراد واکنشهای سریعتری نشان داده و تحریکات و واکنشهایی نشان میدهد که مطابق با خواستههای مبتنی بر هیجان آنها است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که افراد، فیلمهای ترسناک را به چه صورتی تماشا میکنند؟ یعنی آیا ترجیح میدهند بهتنهایی به تماشای چنین فیلمهایی بنشینند یا با نزدیکان و دوستان خود فیلم را تماشا کنند؟
روان شناسان طی دهههای گذشته و از سال 1980میلادی تاکنون به بررسی این موضوع پرداخته و دریافتند اگر شما با یکی از نزدیکان خود که با وی رابطه عاطفی قوی دارید (برای نمونه، همسر) فیلم ترسناک نگاه کنید، این موضوع سبب افزایش وابستگی و نزدیکی شما به یکدیگر خواهد شد.
این همان موضوعی است که در دهه 80 میلادی در بین روان شناسان با عنوان تئوری "به آغوش یکدیگر پناه بردن" شناخته میشد. در خاتمه توصیه میشود بهتر است فیلمهای ترسناک را بهتنهایی نگاه نکرده و اگر طرفدار این ژانر از فیلمها هستید، بهصورت گروهی از آن لذت ببرید.
اعتماد به نفس در تمامی جنبههای زندگی روزمره ما تاثیر میگذارد و نبود آن باعث برهم خوردن تعادل زندگی و موفقیت میشود
5 تغییر ساده برای افزایش اعتماد به نفس
همه ما علاوه بر پشتکار و برنامهریزی، باید از نیروی کمکی اعتماد به نفس هم برخوردار باشیم تا به اهدافمان برسیم. به گزارش سلامت نیوز، در این مطلب به شما میگوییم چطور با تغییرات کوچک در کارهای روزمره به رضایت فردی و اعتماد به نفس برسید.
برای داشتن اعتماد به نفس، منظم باشید
سالها پیش به یک سخنرانی گوش میکردم که درباره موفقیت در زندگی و شکست دادن سختیها بود. سخنران بعد از کلی حرف زدن به تنها نکتهای که اشاره کرد این بود که صبحها وقتی از خواب بیدار میشوید، رختخواب خود را تمیز کنید. این کار باعث میشود انگیزه بگیرید که روز خود را خوب شروع کنید.
برای داشتن اعتماد به نفس، مهربانی کنید
بیشتر ما آدمها دچار «مهرطلبی» هستیم. یعنی به دیگران مهربانی میکنیم اما در ازای این مهربانی توقع داریم که چیزی دریافت کنیم. برای همین اگر در مقابل مهر خود چیزی نگرفتیم، خشمگین، افسرده و سرخورده میشویم و اینطور فکر میکنیم که کسی قدر ما و مهربانیمان را نمیداند. مهربانی کردن باید خالصانه باشد یعنی در ازای آن فقط تقویت درونی بگیریم و در درونمان احساس مثبت ایجاد کنیم نه این که منتظر تقویت بیرونی باشیم. این کار باعث میشود در درون خود احساس مفید بودن داشته باشید و به این فکر نکنید که آدمی بیفایده هستید. برای این کار هم لازم نیست کارهای بزرگ بکنید. مثلاً اگر کودک کاری دیدید از او خرید کنید یا در وسایل نقلیه عمومی جای خود را به سالمندان بدهید.
برای داشتن اعتماد به نفس، قوز نکنید
این دستوری است که از کـودکــی، والدینمان همیشه به ما گوشزد میکردند: «قوز نکن». روانشناسان در پژوهشی دریافتهاند که بهبود وضعیت بدنی و طرز ایستادن روحیه و حال افراد را بهتر میکند. وقتی صاف میایستید و خمیده نیستید، بلافاصله اعتماد به نفس بالا، حاضرجوابی و جسارت را در خود حس میکنید.
برای داشتن اعتماد به نفس، تشنه یادگیری باشید
وقتی چیزی جدید یاد میگیریم، تواناییهای خود را باور میکنیم. لازم نیست برای این یادگیری هزینه و وقت زیادی صرف کنید. مثلاً میتوانید با دیدن ویدئوهای آموزشی در سایتها انواع هنرها مثل بافتنی، خمیرسازی و... را یاد بگیرید.
برای داشتن اعتماد به نفس، زبان بدن را جدی بگیرید
موقع حرف زدن از دستان خود استفاده و ارتباط چشمی برقرار کنید. این سادهترین کاری است که میتوانید موقع صحبت کردن در یک جمع، انجام دهید. روانشناسان معتقدند حرکات دست باعث میشود، جملههایی را که بهزبان میآورید، بیشتر باور داشته باشید. همچنین برقراری ارتباط چشمی منجر به این میشود که افراد به این باور برسند که شما به آن ها توجه میکنید و به شما احترام میگذارند. بنابراین، این کار منجر به اعتماد به نفس در شما می شود و راحت میتوانید از پس صحبت کردن در جمع بربیایید.